مـن تـو رآ در هـمـه کـرب و بـلـآ مـی بـیـنـم


♥☆منتظــر مـهـدی☆♥

او خواهد امــــد

بسم الله الرحمن الرحیم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

من تو را در همۀ کرب و بلا می بینم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

« السَلام علیکَ یا اوَّل قتیلٍ، مِن نسلِ خیرِ سبیلٍ من سُلاله ابراهیم؛»

دیگر کسی از اصحاب برای به میدان رفتن نمانده است. اکنون، تنها یاران حسین بن علی(ع)،اهل بیت رسول الله اند و این جوان اولین مبارز از آل محمد(ص).

ولوله ای در سپاه اشقیا برپاست...

-به میدان بروم؟ چگونه؟ مگر پیامبر را نمی بینید؟

-به خدا قسم که خودم به یاد دارم مرگ رسول الله را.

-پس او زنده شده!

-من که با محمد(ص)نمی جنگم.این جنگ، جنگ با خداست!!!

و رجز خوانی دلاور مرد، از میدان به گوش می رسد:

-«انا علی بن الحسین بن علی

نحن و بیت الله اولی بالنبی

تالله لایحکم فینا ابن الدعی

اضرب بالسیف احامی عن ابی

ضرب غلام هاشمی قریشی؛

من علی فرزند حسین، فرزند علی هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پیامبر سزاوارتریم؛

سوگند به خداوند، این زنازاده نمی تواند بر ما حکم راند، با شمشیر شما را می کشم و از پدرم حمایت می کنم؛

آن شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش».

-پس او نیز علی است...

 

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان

مثل تیری که رها می شود از دست کمان

 

خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود

بعد یک عمر، رها از قفس تن شده بود

 

مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود

مست می آمد و رخساره برافروخته بود

 

روح او از همه دل کنده، به او دل بسته

بر تنش دست یدالله حمایل بسته

 

بی خود از خود، به خدا با دل و جان می آمد

زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد

 

یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را

آمده باز هم از جا بکند خیبر را

 

علی اکبر علیه السلام پس از دیدار با امام، برای حمله دوم وارد رزمگاه شده و این گونه شعار حماسی خود را فراخواند:

«الحرب قد بانت لها الحقائق

و ظهرت من بعدها مصادق

و الله رب العرش لانفارق

جموعکم او تغمد البوارق؛

در این جنگ، حقایق و تعصبات جاهلی آشکارا شد، و پس از آن افراد صادق شناخته شدند. به خدا-پروردگار عرش-سوگند، شما را رها نکنیم تا شمشیرها در نیام شوند».

 

آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را

معنی جمله در پوست نگنجیدن را

 

بی امان دور خدا، مرد جوان می چرخید

زیرپایش همۀ کُون و مکان می چرخید

 

بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد

رفت از میسره از میمنه بیرون آمد

 

آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه

گفت:لاحول ولاقوه الابالله

 

مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون

به تماشای جنونش همه دنیا مجنون

 

آه! در مثنوی ام آینه حیرت زده است

بیت در بیت خدا، واژه به وجد آمده است

 

رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی

پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی

 

نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد

به تماشای نبرد تو خداوند آمد

 

با همان حکم که قرآن خدا جان من است

آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است

 

ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست

دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست

 

آه، آیینه در آیینه عجب تصویری

داری از دست خودت جام بلا می گیری

 

زخم ها با تو چه کردند؟ جوان تر شده ای

به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای

 

پدرت آمده، در سینه تلاطم دارد

از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد

 

غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا

آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا

 

گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید

با فغان پسرم وا پسرم می آید

 

باز هم عطر گل یاس به گیسو داری

ولی این بار چرا دست به پهلو داری؟!

 

کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است

یاس در یاس،مگر مادر من برگشته است؟!

 

مثل آیینۀ در خاک، مکدر شده ای!

چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شده ای؟

 

من تو را در همۀ کرب و بلا می بینم

هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم

 

ارباً اربا شده چون برگ خزان می ریزی

کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی

 

مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم

باید انگار تو را بین عبا بگذارم

 

باید انگار تو را بین عبایم ببرم

تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم

 

امام(ع) با دستهای لرزانش خون را از سر و صورت و لب و دندان علی می سترد و با او نجوا می کرد:«تو! تو پسرم! رفتی و از غم های دنیا رها شدی و پدرت را تنها و بی یاور گذاشتی.

دنیا پس از تو نباشد، بعد از تو خاک بر سر دنیا.

چگونه تو را کشتند؟با چه قساوتی؟ چه چیز این قوم را در مقابل خداوند جری ساخت؟»

 

به راستی، چه چیز این قوم را در مقابل خداوند جری ساخت؟؟؟

 

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

 

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پینوشت

1. در کتاب « ضیاء العالمین» از « زفیر بن یحیی» و او از « کثیر بن شاذان» گزارش کرده که گفت: « خودم شاهد بودم که علی اکبر در غیر فصل مناسب، از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسین علیه السلام با دست به کناره دیوار مسجد زد که انگور و موزی از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانیده و فرمود: « ما عِندَاللهِ لِاَولیائِه اَکثَر؛ از آن چه نزد خدای تعالی است به اولیائش بیشتر می رسد».ذخیره الدارین، ص 259.

2. مقتل الحسین مقرم، ص 321؛ الارشاد، ج 2، ص 106.

3. از زیارات ناحیه مقدسه این گونه بر می آید که « علی اکبر» علیه السلام نخستین یاور امام از اهل بیت رسالت است که عازم میدان رزم شده است. چنانچه در آن زیارت این گونه آمده است: « السَلام علیکَ یا اوَّل قتیلٍ، مِن نسلِ خیرِ سبیلٍ من سُلالهِ ابراهیم؛اقبال الاعمال، ج3، ص 73

4. مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 31.

5. شاعر: سید حمیدرضا برقعی

6. پدر، عشق و پسر.سید مهدی شجاعی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:2 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

De$ign | کافه حجاب